مامان فرشته های شیطون

ساخت وبلاگ

امکانات وب

خسته ام خیلی خسته از اینکه راست گفتم دروغ شنیدم از اینکه هرجا حقی از کسی ضایع شد منصفانه دفاع کردم هرچند ربطی به من نداشت سعی خودم رو کردم هرچند خیلی جاها به ضررم شد اما هیج جا هیچ کس هیچ مقطع زمانی هیچ ادم منصفی پیدا نشد از من دفاع کنه دیوار من کوتاهترین دیوارهپس اینکه میگن از هردست بدی از همون دست میگیری کجا معنی پیدا میکنه خیلی دلم گرفته از اداره از همکار از خانواده همسر که البته اونا رو دیگه ازشون ناامید شدمنمیدونم شاید چون دوهفته هست بدلیل مرخصی مربی یوگا نرفتم واستخر هم بخاطر بیماری مادر دوستم کنسل شده تحملم اومده پایینچند شبه خوابم بهم ریخته میدونم ارزش نداره برام انرژی مثبت بفرستید که انعکاس هم به خودتون برگردهخدایا من رو یادت نره خیلی دلخورم مامان فرشته های شیطون...
ما را در سایت مامان فرشته های شیطون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanmalmal بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 22 دی 1401 ساعت: 13:59

تاب اوری من در مقابل حوادث پیرامونم بعضی جاها بهتر از قبله اما هنوز خیلی جاهادر جا میزنم پست قبلی که نوشتم دوسه روز ناراحت بودم سریه کار اداری و برداشت از صحبتهای یک مسئول که خیلی اعتمادداشتم بهش ووقتی از فرد دیگر حاضر درجلسه پرسیدم به این نتیجه رسیدم در یک جلسه چقدر زوایای دید وبرداشت ادمها باهم تفاوت داره و هیچکدوم اطلاعات غلط نمیدهند و فقط برداشتشون فرق داره ومشخص شد دو شب بی خوابی من از شدت ناراحتی بیخود بوده وحداکثر باید دوساعت حرص میخوردم خوب باید حواسم بیشتر به خودم باشه .چند روز پیش بارون زیبا وشمالی وار اومد و خانواده کلا همه رفتند خونه باغ و من وهمسر خیلی خیلی دلمون اونجا بود اما دختربزرگه هنوز کامل خوب نشده بود وتولدش هم بود دیگه ترجیح دادیم نریم و اول بردمش تا موهاش رو مدلی که میخواست کوتاه کرد در حالیکه بشدت بارون می اومد بعدش رفتیم دلش باقلوا میخواست گرفتم و بعد بردمش کافه یه کیک کوچولوی گوگولی انتخاب کرد که خیلی خیلی ساده تزیین شده بود وبعد بردمش سوپری تنقلات گرفت و اومدیم خونه که البته کیک رفت تو یخچال انگار هنوز سرحال نبود و نشستیم فیلم کریسمس ۸بیتی کنار هم دیدیم و هله هوله خوردیم و رژیمم کمی به فنا رفت فرداعصرش هم دیگه نشست با ابجیاش با وسایل موجود خونه اتاقش رو تزیین کرد شونصدتا عکس گرفت معمولا اصلا از عکس گرفتن خوشش نمیومد و من از این تغییر خیلی خوشحال شدم بعد بردمش شهر بغلی کفش مورد علاقه اش گرفت و سعی کردم به دلش تا میشه راه بیام بعد اومدم خونه بابا وهمه گلایه از نبود من اما خوب من واقعا دلم راضی نمیشد روز تولد دخترم به دلش نباشم فرداش هم با اتوبوس راهی شد که بره واسه امتحان پایان ترم .خدایا سپاس برای همه لحظات خوبی که بهممون عطا میکنی و ما غافلیماوای مامان فرشته های شیطون...
ما را در سایت مامان فرشته های شیطون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanmalmal بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 22 دی 1401 ساعت: 13:59

پنجشنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۱ | 10:20 | مامان فرشته - مردان فامیل ما وهمینطور شهرمون و شاید استانمون در زمانهای دورتر که من دنیا هم نیومده بودم بخاطر نبود کار و از اونجایی که اینجا شش ماه سال واقعا هوا بینهایت گرمه و کمبود اب و بارندگی برای امرار معاش میرفتن کشورهای حاشیه خلیج ،مثلا بابای من میرفته بحرین و قطر و مامانم میگه مثلا یکی دو سال میمونده و خرجی هم دست همون کارگرای که رفت وامد میکردن میفرستاده و بعد یه ماه میومدن مرخصی دوباره میرفتن یا چندماه روی کشتی های صیادی انگلیسی کار میکردن من یادم نمیاد ولی وقتی دبستان بودم دوربرمون همسایه ها و دایی هام میدونم میرفتن طولانی برنمیگشتن حتی اواخر داداشم وپسردایی هام هم رفتن اما خوب بعد از سه چهارسال نتونستن تحمل کنن برگشتن .نبود کار باعث مهاجرت دوتا شوهر خاله ها در حدود ۶۵سال پیش شد که دیگه الان یه قبیله بزرگ هستند که به نظرم از بچه ونوه ونتیجه یه ۱۰۰نفری باشند و همینطور دوتا عموهام هم حدود ۶۰سال پیش ر فتند و اولین بار ۲۰سال پیش اومدن و استقبال ومهمونی ازشون تو خونه ما در حد بازگشت ازادگان انجام شد و یکماه خونه بابا راه وجا نبود الان برای کار به اون معنا ما سفر کاری نداریم چون دوربرمون پر از شرکتها و لنجها و کشاورزی هست و خداییش اهل کار باشی حتی سنت بالا باشه میتونی بعنوان نگهبان لنج و... بری مشغول شی .اگر زرنگ باشی واشنا داشته باشی شرکتهای پتروشیمی هم هست که خوب شرایط کاریشون سخت هست اما دیگه بیکار نمیمونی اگر راحت طلب باشی شرکتهایی هست که نزدیک خونه هست اما حقوق کمتر بدون مزایای خاص هستخیلی هم افراد غیر بومی الان تو شهر ما هستند واسه صا مامان فرشته های شیطون...
ما را در سایت مامان فرشته های شیطون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mamanmalmal بازدید : 95 تاريخ : پنجشنبه 22 دی 1401 ساعت: 13:59